×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

زندگی زیباست

× شعر داستان مطلب های آموزنده ارتباط با دوستان
×

آدرس وبلاگ من

m32.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/m32

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

پیر مرد عاشق

 

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب

دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند پرستاران ابتدا زخمهای پیرمردرا پانسمان کردندسپس به او گفتند:

باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه

پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.

زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.

نمی خواهم دیر شود!

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.

پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد!

حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز

صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است...!

پنجشنبه 11 اسفند 1390 - 7:20:15 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://razemajnoon.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 28 خرداد 1391   9:17:06 AM

جهان بهشت وصال محمد است امشب

چراغ ماه، بلال محمد است امشب

زمین مکه گل انداخته ز بوسه نور

خدیجه محو جمال محمد است امشب

مبعث پیامبر اکرم مبارک

 

 

سلام دوست مومن اگر وقت کردین به وبلاگ بنده حقیر حتما سر بزنید منتظر نظر گرم شما هستیم

www.razemajnooon.blogfa.com

باتشکر:کربلایی سیدعبدالله عابدین مطلق

 

http://sheraz.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 12 اسفند 1390   1:37:15 PM

حیف که پیر شده وگرنه بچه خوبی بود ممنون از اینکه یاد اوری کردی هنوز قلبهای این چنین هستند 

http://m32.gohardasht.net.com

ارسال پيام

پنجشنبه 11 اسفند 1390   10:52:26 PM

سلام آبجی رها سلام پوریا جونم داداش گلم سلام مهتاب خانم دوست عزیزم از نظر زیبای همتون سپاس گذارم از اینکه وقت گران بهاتون رو گذاشتین ممنونم

http://khab.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 11 اسفند 1390   10:50:39 PM

و این نهایت یکرنگیه در عشق